این شمارهی ویژهنامه، نگاهی است به ادبیات مدرن و تجربهی تنهایی انسان در جهان امروز؛ ترکیبی از روایت، شعر و اندیشه، با صداهایی از ایران و جهان. فهرست مطالب: پل الوار میترا داو... ادامه متن
«هیچکس دنیا را نجات نمیدهد، جز عشقِ بیپایان که در چشمهایت پناه گرفته است.» ادامه متن
عینک سه بعدی ادامه متن
«زن گفت: این همه سال گذشته و هنوز منتظرش هستم.مرد گفت: مگر قولی داده بود؟زن لبخند زد: نه. اما رفتنش، خودش یک وعده بود.» ادامه متن
ای رمیده به مرغزارهای سبز خدایان بنگر الهگان چگونه به زیبایی تو رشک میبرند آنگاه که از پونههای وحشی جاودانگی جان تازه مییابی و از چشمههای سپید حقیقت سیراب میشوی ای رمیده از قربانگاه آدم... ادامه متن
«هر اثر ادبی، سندی از فرهنگ است و همزمان سندی از بربریت. چراکه هیچ صفحهی باشکوهی نیست که بر استخوانهای فراموششدگان بنا نشده باشد.» ادامه متن
علیرضا ذیحق يا ابوالفضل داستان کوتاه * مادرم رخت سبزي تنم كرد و گفت : ” تا چهل روز بايد اين پيراهن تنت باشه كه نذرابوالفضل كرده ام .” اماخودش سياه پوشيده بود. مثل خيلي از آدم گ... ادامه متن
مرد به شکار میرود و میستیزد. زن دسیسه میچند و خیال میبافد، او مادر وهم است، مادر خدایان، چشمی نهانبین دارد، پروبالـی که توان پرواز به بیکران تخیل میبخشدش. خدایان همچون مردمان بر سینهٔ... ادامه متن
شعرِی از گوته که از قطعۀ مشهورِ شوبرت برداشته شده است برگردان به پارسی: ماهان مسعودی لینک دانلود: Schubert ادامه متن
«آلبوم قدیمی» اهل کوچهای بلند و خاکیام که به دریا میرسد زنی با خاطراتی غبار گرفته … نسبتم با این خانهی سنگی که بالای سرش سایهی نخلی میبینید، برمیگردد به «گذشته»های دور به عصر پ... ادامه متن
گلاندام فریبا حاجدایی سنگلج، یک شب سرد. صدای سگهای ولگرد با بادی که از درز پنجره میزند، قاطی میشود. گلاندام نشسته کنار کرسی. شوهرش، مردی درشتهیکل با سبیلهای پرپشت، توی رختخوا... ادامه متن
برگرفته از کتاب گزینه اشعار امیلی دیکنسون به گزینش جویس کارول اوتز the Essential Emily Dickinson by Joyce Carol Outes ۱ There came a Wind like a Bugle It quivered through the Grass An... ادامه متن
راز سرخ دارد و لبی اصرار به نگفتن. باید نزدیک شوم. چشم بسپار به چشمم تا راه گم نکنم. دو مشعل، شعلهور علفزار انبوه را میچرد و راه باز میکند. آیا آن آتش کشیده با چشم، هم چنان میماند؟ به رو... ادامه متن
جملههای نگاشته بر جامِ جمجمه مشتاب و میندیش که جانم گریخته است؛ مرا بنگر که جز جمجمهای نیستم، که هر چه از من میتراود، به رغمِ سرهای زنده، پوچ و بیهوده نیست. زیستم، دل دادم و چونان... ادامه متن
نگار خیاوی ( شاعر آذربایجانی) مترجم : علیرضا ذیحق آتشپاره ها بمب ها ، خوشه – خوشه که می ریزند : پنجره به نجوا می گوید تازه می فهمم این دِلَک ام چرا دیر زمانییست ! اینچنین... ادامه متن
«کتاب سهروردی در عصر ما، تلاشیست برای بازخوانی اندیشههای شیخ اشراق در زبان و زمان امروز. نوشتهای تازه برای کسانی که میخواهند سهروردی را نه در تاریخ، که در زندگی معاصر بخوانند.» ادامه متن
غول سرخ نویسنده : ناهید شمسی (شمس) وسط هاگیر واگیر بستری کردن یک زائو، نسرین زنگ زد. جیغهای بنفش و رگبار فحشهای زن، داشت مانع میشد که جواب بدهم، ولی دیدم این مریض ننر، تازه توی فاز افتاده... ادامه متن
«روزها میگذشتند و هیچ خبری نمیآمد. خانهام پر بود از سکوتی که گویی از جنگ برگشته بود. به پنجره تکیه میدادم و به کوچه خیره میشدم، به هر رهگذری که میگذشت، با این فکر که شاید او خبری بیاور... ادامه متن
پیامی که سالهاست در ذهنم فقط یک تیک خورده است، بیجواب. نمیدانم کسی خوانده، یا از من گذشته است… رد میشویم گاه. ادامه متن
«وقتی به بن رسیدم، هوا تاریک بود، و خودم را مجبور کردم تا تسلیم آن رشته اعمال مکانیکی نشوم که پنج سال قاعدهوار در رفتوآمد برایم شکل گرفته بود: از پلههای ایستگاه پایین میرفتم، سپس بالا می... ادامه متن
رد جوهر داستانی از بهنام علامی آرمان هر صبح، ساعت شش و بیست دقیقه، از خواب بیدار میشد. اولین صدایی که میشنید، صدای تقتق قاشق چایخوری بود که همسایهی طبقهی بالا، آقای هاشمی، با آ... ادامه متن
نگاهی کوتاه به داستان ” تنهایی آقای تهرانی” اثر فریدون تنکابنی نگارنده؛ نسترن خسور آنچه تهرانی با آن رو به رو میگردد هیولای دو رخ تنهایی است. نیمی از آن رخ، تنهاییای است که آدم... ادامه متن
در تساوی زیبایی، و تداعی آینه، دو هلال نوری ماهواره در یکی دیگر از “من”، که نام عظیم تو “مادر” است، با چند دانه مرواریدِ مخفی در گلو… آیا باید آن دانه مفقود را در گلو دفن کنم؟ برای ب... ادامه متن


