آخرین مطالب
بورخس/ الف تنها جایی از جهان است که شامل همه ی جاهایی است که از هر زاویه ای دیده میشوند ؛ هر کدام مجزا از آن دیگری ؛ بدون انکه قاطی شوند و در هم روند …. اگر تمام جاهای عالم در الف باشد ؛ پس ستاره ها تمام چراغ ها و تمام منابع نور هم در آن هست .
الف تنها جایی از جهان است که شامل همه ی جاهایی است که از هر زاویه ای دیده میشوند ؛ هر کدام مجزا از آن دیگری ؛ بدون انکه قاطی شوند و در هم رون... ادامه متن
الف /بورخس
Alef_Borges ادامه متن
گفتم که الف، گفت دگر ،گفتم هیچ…در خانه اگر کس است یک حرف بس است…عزالدین محمود کاشانی
دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است…. تعلیمم کن گرت بدین دسترس است گفتم که الف ،گفت دگر ،گفتم هیچ …در خانه اگر کس است، یک حرف بس است ادامه متن
.فرناندو سورنتینو / عشق و شیپور
eshgh o sheypoor ادامه متن
.بنی آدم از منظرتاریخ گرایی نوین نقد مجموعه داستان بنی آدم از محمود دولت آبادي فرخنده حق شنو
مقاله-نقد داستان بنی آدم-۱ ادامه متن
کاش نگاهش کرده بودم / معصومه خوبانی
ساعت حدود هشت، پنجم فروردین ماه در خیابانی بودم پراز سکوت روزهای تعطیل عید، دریک گرگ و میش غروب ، کرکره مغازه ها پایین و بندرت عابران پیاده بودند و من... ادامه متن
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید! نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
سایت مرور سال خوبی را برای همه ی عزیزان ارزو می کند . ادامه متن
بر کلاویهها / امیر حسین تیکنی
شبیه قایقی باژگون میان ملحفههای آبی خوابیده بود خوابی در عمق دریاها آنگاه که خزهها سکوت را چون رقصی بیوقفه به آغوش میکشند در رویایی که ماهیها به... ادامه متن
حماقت های کوچک / میترا داور
این قدر محکم ماس ماسک حشره کش را فشار داد که فنرش در رفت. اتاق پر از سم شد . تلفن زنگ زد. همین طور که سرفه می کرد گوشی را گرفت. مرد گفت: چرا صدات این... ادامه متن
دکمهء خاموشی / میترا بیات
فکر می کنم کجا گذاشتمش. توی کشوها را می گردم. توی جعبه ی نخ و سوزن را هم نگاه می کنم. جز دکمه های لباس مردانه و دکمه های سیاه مانتوی زنانه دکمه ی دیگر... ادامه متن
.علیرضا ذیحق / کیمیا ی خورشید
دل ام گرفته بود ودر زمستانِ بی برگی توباغ قدم می زدم و رفتم سراغ درخت انار . خشک ومنجمد ، شاخه هایش را که از برف پوشیده بود لمس می کردم که یکهو اناری... ادامه متن
سنگ نما /محمد محمودی
..در تمام جمادات زمزمهها هست، هر کدام احساساتی دارند و هر کدام حالی دارند…. سنگِ نما تو شهرِسنگ، در غربِ تهران برای خودم قدم میزدم. از این غرف... ادامه متن
شلوار دارچینی / شراره شریفیان
شلوار دارچینی ادامه متن
شبِ ابر قُدقُد / رکسانا حمیدی
شبِ ابرقُدقُدبه پشتی صندلی تکیه میدهم و گردنم را به چپ و راست می چرخانم. از دیروز ده بار زنگ زده که : دکتر منتظریم. هنوز از دانشگاه فارغ التحصیل نشده... ادامه متن
.شعری از ناتاشا ترتوی ( ملک الشعرای آمریکا در سال های ۲۰۱۲و ۲۰۱۳ ) ترجمه : رُزا جمالی
ناتاشا ترتوی که خود از مادری سیاهپوست و پدری سفید پوست به دنیا آمده است از تاریخ سیاهانِ بسیار نوشته است و آن را با شرح حال زندگیِ شخصی اش آمیخته است.... ادامه متن
. برشی از منظومه سنگ خورشید /شاعر اکتاویو پاز لوزانو مترجم / آلا شریفیان (آناهیدا)
…از دالان های صدا عبور می کنم، در تکرار طنین آوا رانده می شوم، از فرانما می گذرم، گویی شخص نابینا، پرتویی مرا محو می کند و در تابشی دگر زاده می... ادامه متن
آشیان سازی / ناهید شمس
باوجودی که قمر خانم، تازه خانه را برق انداخته بود ولی از جاکنده شد و یک خانه تکانی حسابی راه انداخت . شیشه ها را پاک کرد . پرده ها را پایین کشید و توی... ادامه متن
آدونیس / برگردان : :صالح بوعذار
آدونیس یکی از بزرگترین شاعران زندهی جهان است. شاعری که تأثیر شگرفی بر شعر معاصر عرب گذاشته و شعرهایش به اکثر زبانهای زندهی جهان ترجمه شده ا... ادامه متن
.آب، بندر، ترانه / دیبا مختاباد
نور لرزان چراغهای بندر در هوای مه گرفته آرام روی زمین میریخت و شُره میکرد و از لب اسکله که پایین میرفت، میان آب راکدی که لابلای زبالهها گن... ادامه متن
مظاهر شهامت
برای باور کردن دیر شده ام این را خود بهتر می دانم و می دانم دور خیز یک پیاله فقط بهانه است سرکشی استکان اما چیزی از اندام تو کم نمی کند باور کن حتی از... ادامه متن
. پیش از همین حالا / آفاق شوهانی
پیش از همین حالا به خوابهایم سرک میکِشند لابهلای واقواقها به پوستین من تف میاندازند کرونا به نامام از بالاتنهام بالا میزنند حالا این نخنماتر... ادامه متن
.ایستادن در کرانه ی خود / مه آ محقق
نشسته ای به عمق چاه روشنی و خنک ساکنی و زلال چه گونه بخوانمت که مهربان شوی، برآیی، حجاب از میان برداری و به قدر تیرگی هایم، از روشنی بنوشانی از غارهای... ادامه متن
فرناز فرازمند
دریا نیست که مشتی ماسه بردارم و دور شوم از چشمانش به رودخانه نمیتوان گفت برو من تاب ماهیهایت را ندارم که میگذرند از آوندهایم یا گنجشگانی که به هوای... ادامه متن
مرثیه ی آبی / شیرین داوودیان
آخرین سخنان خقئزلاس(پاسدار گذر زمان) پیش از مرگ چنین بود: «اگر می دانستم روزهای بی دندانی اینقدر زود از راه می رسند بیشتر می خوردم و بیشتر می خندیدم و... ادامه متن
بندهای بی تاب / الهام عطیف
بندهای بی تاب ادامه متن
/ کوهها و سنگها / ابوالفضل پاشا
کوهها را نه از سنگها که از چشمها آفریدهاند و هر یک از کوهها مگر به همین راحتی تو را نمیبیند؟ کوههایی که تو را دیده باشند به هم خبر میرسانند و... ادامه متن
گفتگو با الیف شافاک ؛نویسنده ترک ترجمه : علیرضا ذیحق
الیف شافاک نویسندهی فمینیست ترکیهای و فعال حقوق زنان در سال ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات در دانشگاه آنکارا، سالهاس... ادامه متن
ریگ توی کفش / مری کلارک / ترجمه اسدالله امرایی
جان، آجودان ستاد ارتش بود. از صبح که بیرون آمده بود ریگی توی کفشش حس میکرد. با جمع کردن پا سعی کرد آن را به گوشهای براند و ثابت نگه دارد تا... ادامه متن
کابوسهای درخت پرتقال» مائده مرتضوی/چشمه ۱۳۹۹
یادداشتی بر رمان «کابوسهای درخت پرتقال»؛ نوشتۀ مائده مرتضوی؛ نشر چشمه لنگرگاهی برای درخت پرتقال فاطمه آزادی از دیرباز و پیدایش اولین فرهنگ و تمدنهای... ادامه متن
روایت خالد حسینی از مهاجران سرگردان از کابل تا سیسیل . ترجمۀ: آرش رضاپور
مهمترین دلیلی که برای نشانهگذاریِ مزار درگذشتگانمان داریم این است که بار باستانیترین و اصلیترین سردرگمیهایمان را به دوش میکشیم، یعنی هرچند اشتی... ادامه متن