آخرین مطالب
ویژه نامه ادبیات – تابستان ۱۴۰۴
این شمارهی ویژهنامه، نگاهی است به ادبیات مدرن و تجربهی تنهایی انسان در جهان امروز؛ ترکیبی از روایت، شعر و اندیشه، با صداهایی از ایران و جهان.... ادامه متن
پل الوار (Paul Éluard) – شاعر سوررئالیست فرانسوی
«هیچکس دنیا را نجات نمیدهد، جز عشقِ بیپایان که در چشمهایت پناه گرفته است.» ادامه متن
عینک سه بعدی . میترا داور
عینک سه بعدی ادامه متن
ریموند کارور (Raymond Carver) – نویسنده آمریکایی
«زن گفت: این همه سال گذشته و هنوز منتظرش هستم.مرد گفت: مگر قولی داده بود؟زن لبخند زد: نه. اما رفتنش، خودش یک وعده بود.» ادامه متن
شعری از امیرحسین تیکنی
ای رمیده به مرغزارهای سبز خدایان بنگر الهگان چگونه به زیبایی تو رشک میبرند آنگاه که از پونههای وحشی جاودانگی جان تازه مییابی و از چشمههای سپید حقی... ادامه متن
والتر بنیامین (Walter Benjamin) – فیلسوف و منتقد آلمانی
«هر اثر ادبی، سندی از فرهنگ است و همزمان سندی از بربریت. چراکه هیچ صفحهی باشکوهی نیست که بر استخوانهای فراموششدگان بنا نشده باشد.» ادامه متن
داستان کوتاهی از علیرضا ذیحق
علیرضا ذیحق يا ابوالفضل داستان کوتاه * مادرم رخت سبزي تنم كرد و گفت : ” تا چهل روز بايد اين پيراهن تنت باشه كه نذرابوالفضل كرده ام .” ام... ادامه متن
شعری از ژول میشلـه – برگردان به پارسی: سیروس شاملو و مجید راسخی
مرد به شکار میرود و میستیزد. زن دسیسه میچند و خیال میبافد، او مادر وهم است، مادر خدایان، چشمی نهانبین دارد، پروبالـی که توان پرواز به بیکران تخی... ادامه متن
شعری از گوته برگردان به پارسی ماهان مسعودی
شعرِی از گوته که از قطعۀ مشهورِ شوبرت برداشته شده است برگردان به پارسی: ماهان مسعودی لینک دانلود: Schubert ادامه متن
آلبوم قدیمی – شعری از مانا آقایی
«آلبوم قدیمی» اهل کوچهای بلند و خاکیام که به دریا میرسد زنی با خاطراتی غبار گرفته … نسبتم با این خانهی سنگی که بالای سرش سایهی نخلی میبینی... ادامه متن
گلاندام – داستانی از فریبا حاجدایی
گلاندام فریبا حاجدایی سنگلج، یک شب سرد. صدای سگهای ولگرد با بادی که از درز پنجره میزند، قاطی میشود. گلاندام نشسته کنار کرسی. شوهرش، مردی... ادامه متن
دو شعر از امیلی دیکنسون – برگردان به پارسی: فرناز فرازمند
برگرفته از کتاب گزینه اشعار امیلی دیکنسون به گزینش جویس کارول اوتز the Essential Emily Dickinson by Joyce Carol Outes ۱ There came a Wind like... ادامه متن
دریای آبرنگ – شعری از مهآ محقق
راز سرخ دارد و لبی اصرار به نگفتن. باید نزدیک شوم. چشم بسپار به چشمم تا راه گم نکنم. دو مشعل، شعلهور علفزار انبوه را میچرد و راه باز میکند. آیا آن... ادامه متن
جملههای نگاشته بر جامِ جمجمه شعری از جورج گوردون بایرون ترجمۀ شهریار یعقوبیان
جملههای نگاشته بر جامِ جمجمه مشتاب و میندیش که جانم گریخته است؛ مرا بنگر که جز جمجمهای نیستم، که هر چه از من میتراود، به رغمِ سرهای زنده، پو... ادامه متن
آتشپاره ها – شعری از نگار خیاوی – برگردان به پارسی: علیرضا ذیحق
نگار خیاوی ( شاعر آذربایجانی) مترجم : علیرضا ذیحق آتشپاره ها بمب ها ، خوشه – خوشه که می ریزند : پنجره به نجوا می گوید تازه می فهمم... ادامه متن
سهروردی در عصر ما نوشته میترا داور . نشر مهر سبحان
«کتاب سهروردی در عصر ما، تلاشیست برای بازخوانی اندیشههای شیخ اشراق در زبان و زمان امروز. نوشتهای تازه برای کسانی که میخواهند سهروردی را نه در تاری... ادامه متن
غول سرخ داستان کوتاهی ناهید شمس
غول سرخ نویسنده : ناهید شمسی (شمس) وسط هاگیر واگیر بستری کردن یک زائو، نسرین زنگ زد. جیغهای بنفش و رگبار فحشهای زن، داشت مانع میشد که جواب بدهم، ولی... ادامه متن
درد. مارگریت دوراس
«روزها میگذشتند و هیچ خبری نمیآمد. خانهام پر بود از سکوتی که گویی از جنگ برگشته بود. به پنجره تکیه میدادم و به کوچه خیره میشدم، به هر رهگذری که م... ادامه متن
یک تیک . میترا داور
پیامی که سالهاست در ذهنم فقط یک تیک خورده است، بیجواب. نمیدانم کسی خوانده، یا از من گذشته است… رد میشویم گاه. ادامه متن
گزیدهای از رمان «دلقک» (The Clown): هانریش بل
«وقتی به بن رسیدم، هوا تاریک بود، و خودم را مجبور کردم تا تسلیم آن رشته اعمال مکانیکی نشوم که پنج سال قاعدهوار در رفتوآمد برایم شکل گرفته بود: از پل... ادامه متن
رد جوهر داستانی از بهنام علامی
رد جوهر داستانی از بهنام علامی آرمان هر صبح، ساعت شش و بیست دقیقه، از خواب بیدار میشد. اولین صدایی که میشنید، صدای تقتق قاشق چایخوری بود ک... ادامه متن
نگاهی کوتاه به داستان ” تنهایی آقای تهرانی” اثر فریدون تنکابنی – به قلم نسترن خسور
نگاهی کوتاه به داستان ” تنهایی آقای تهرانی” اثر فریدون تنکابنی نگارنده؛ نسترن خسور آنچه تهرانی با آن رو به رو میگردد هیولای دو رخ تنهایی... ادامه متن
دو شعر از سمیه امینیراد
در تساوی زیبایی، و تداعی آینه، دو هلال نوری ماهواره در یکی دیگر از “من”، که نام عظیم تو “مادر” است، با چند دانه مرواریدِ مخفی در گلو… آیا باید... ادامه متن
مارگریت دوراس – عاشق
«خیلی زود پیر شدم. در هژدهسالگیام پیر بودم. چیزی نگفته بودم، اما همین سکوت بود که مرا به زن دیگری بدل میکرد. این سکوت، چهرهام را ساخته بود. با سکو... ادامه متن
بخشی از کتاب شکار انسان ، خونائو اوبالدو ریبیرو . ترجمه احمد گلشیری
سیفلیس این جوری که دیگه . همیشه در حرکته . اگه به حال خودش بذارینش فریاد آدمو به آسمون می رسونه و هزار جور درد بی درمون دیگه به جون آدم میندازه. برای... ادامه متن
جوراب شلواری . تیم اوبرایان
جوراب شلواری ادامه متن
«آخرین گل» نویسنده: جیمز تربر
پس از جنگ دوازدهم، تنها یک مرد، یک زن و یک گل باقی ماندند. آنها عشق ورزیدند، فرزندانشان تمدنی ساختند، و دوباره جنگ آغاز شد. ادامه متن
علیرضا ذیحق ، مروری بر داستان کوتاه همان اتاق ، نوشتهٔ میترا داور
میترا داور داستاننویسی است که هرگز به تکرار خود برنمیخیزد و هر از چندی که مجموعه داستانی از وی منتشر میشود، توأم با شگرفیها و تجربیاتی نو است. عنا... ادامه متن
نقدو بررسی رمان عاشق نوشته مارگریت دوراس . میترا داور
نقدو بررسی رمان عاشق نوشته مارگریت دوراس ادامه متن
.سفر قهرمان اسطورهای – جادویی در رمان “هری پاتر و سنگ جادو” با رویکرد “جوزف کمبل” در “قهرمان هزار چهره” جواد اسحاقیان
“جولیا اکسلشیر” در کتابش با عنوان “رهنمودی برای درک رمانهای هری پاتر” مینویسد کامیابی “جی. کی. رولینگ” (J. K. Ro... ادامه متن
چگونه فاتح باشیم، متیو سالسس، ترجمه اسدالله امرایی
متیو سالسس در کره جنوبی به دنیا آمد و در دو سالگی زن و مردی آمریکایی او را به فرزندی پذیرفتند. در استورز، کانتیکت بزرگ شد و در دانشگاه کارولینا... ادامه متن
دودی که ماند ، فریبا حاجدایی
وقتی وارد آشپزخانه شد، دود غلیظی نشسته بود روی همهچیز. بوی سیگار و گراس و بادهی ارزانی که توی استکانهای کوچک میچرخید، تند و تلخ در هوا معلق بود. ز... ادامه متن
جنگجو. امیرحسین تیکنی
جنگجویی از میان غبار بسوی من میآید جنگجو ! با رد آن همه زخم بر چهرهات از پس ویران کردن کدام دژ هول باز میگردی؟ : بارویی به آتش نکشیدم که هیچ بازویی... ادامه متن
مجتبی صولت پور
خروس دوباره خواند و باز هم خواند وقتش رسیده بود همه شنیدیم وقتی خروس خواند این بار سوم بود امروز باید خون سرخ از گلوی سفیدی فواره زند خروس خواند و همه... ادامه متن
The Journey . Amir Marashi
The Journey Looking into my consciousness I saw that What had been said And what had been heard Seemed as if They had never been said or heard For all... ادامه متن
آب .ری را عباسی
زیر هیچ کلاهی زاده نشدم به هئیت نیلوفری آب کلاهی آبی دارد صدای اول آاااااااااااااااااااااا چه آسمان دور دستیست دریا لاجورد شدت آبیِ آب به د... ادامه متن
زخم شيشه ، علیرضا ذیحق
در چارچوب چوبين قابي كهن ، با شيشه اي كدر و شكسته ،چون مِهي لغزنده ونرم درنگاه ام شكل گرفت . وتا چشمانم لحظه اي بر چشمان درشت و گيرايش و چهره ي مغموم... ادامه متن







































