داستان «مسیو ابراهیم و گلهای قرآن» نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه حسین منصوری در ۷۲ صفحه با قیمت ۱۱,۵۰۰ تومان توسط نشر یادشده منتشر شده است.
یادداشتی که در پشت جلد کتاب آمده است: پاریس، دهه ۶۰ میلادی، محله جنوبشهر، خیابانی موسوم به خیابان آبی، جنب خیابان پردیس، جایی که زنان خیابانی با شیوه خود امرار معاش میکنند. در خیابان آبی یک پیرمرد مسلمان ترکتبار بهنام ابراهیم دکان عطاری دارد و هر روز یک پسر یازدهساله عبرانیتبار که بدون مادر، بزرگ شده و بهگفته خودش بیشتر برده پدرش است تا فرزند او از دکان پیرمرد خرید میکند. رفتهرفته بین پسر و عطار پیر یک رابطه عاطفی پدر و فرزندی شکل میگیرد. پسر گویا این جمله نیچه را که میگوید «هرکس پدر خوبی ندارد برای خودش پدری انتخاب کند» بدون آنکه از آن اطلاع داشته باشد، به اجرا میگذارد. این قصه اما پیامی در خود نهفته دارد، پیامی که فقط یک کلمه است و هیچگاه نیز مستقیم به آن اشاره نمیشود. این کلمه کلید رمز قصه است و چنان تردستانه لابهلای سطرها مخفی شده که به سخنی یافت میشود.
برای یافتن آن باید به «گلها» اندیشید، به دو گلی که لای کتاب قرآن ابراهیم پژمرده شدهاند. این دو گل یادگار زمانی است که پیرمرد جوان بوده و آنها را در آغاز آشنایی با همسرش به او هدیه داده و متقابلاً گلی از او دریافت کرده بوده است: دو گل «فراموشم مکن»، یادگار مقولهای که تمام مرزهای فرهنگی، زبانی، سنی و مذهبی را درمینوردد، یادگاری که در این گنبد دوار بماند.