جعفر بن نصیر گوید : از جریری شنیدم که گفت :
یکی بود از اصحابنا دائم گفتی : الله .. الله .
روزی چوبی بر سروی امد و سرش بشکت ، خون می دوید و از ان خون برزمین نبشته پیدا همی بود که الله الله .
جعفر بن نصیر گوید : از جریری شنیدم که گفت :
یکی بود از اصحابنا دائم گفتی : الله .. الله .
روزی چوبی بر سروی امد و سرش بشکت ، خون می دوید و از ان خون برزمین نبشته پیدا همی بود که الله الله .
کلیه حقوق این سایت برای وبسایت ادبی مرور محفوظ می باشد.