این کتاب از سری آثار «ادبیات جهان» این انتشارات است و صد و ششمین ِ این کتابها به حساب میآید. «بر امواج» در ۲۹۵ صفحه، و با قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر شده است.
بخشی از این کتاب:
عکسهای دوران مدرسه، صورت من و چهل دانش آموز دیگر که کنار هم به صف شده بودیم و معلمهای عظیم الجثه که عین برج بالای سرمان سایه انداخته بودند. همیشه خیلی زود خودم را در عکسها پیدا میکردم، همیشه خدا یا توی عکسها تکان خوردهام یا رویم سمت دیگری بوده. بعد از آن نوبت به عکسهای براق رنگی رسید، پسرهای فراموش شده جوش جوشی و سرخ و سفید؛ و من با لباسهای شق و رق، دامن پفدار و تورتوری که عین کیک تولد لایه لایه بود؛ بالاخره توی این عکسها متمدنانه لباس پوشیده بودم، محصول نهایی آماده بود. مادر میگفت: «عزیزم، خیلی خوشگل شدهای.» انگاری خودش باورش شده بود؛ اما من قانع نمیشدم، همان موقع هم میدانستم نظر او مثل باقی مردم عادی نبود.
آنا کتاب راز سر به مهر استاربریج را کنار گذاشت و گفت: «این تویی؟ ای خدا چطور این چیزها را میپوشیدیم؟»
صفحات آخر آلبوم خالی بود و چند تا عکس هم بین صفحات سیاه آلبوم رها شده بود، انگار مادرم حوصله نداشته کار راست و ریس کردن آلبوم را تمام کند. بعد از عکسهایی که با لباس رسمی داشتم دیگر از من اثری نبود؛ از عکس عروسی هم خبری نبود، البته در عروسیام هیچ عکسی نگرفته بودم. آلبوم را بستم، لبههایش را مرتب کردم.
نه ردی یافته بودم نه حقیقتی، نمیدانستم این اتفاقها کی در وجودم رخ دادند. آن روزهایی که در عکس ثبت شدم خوب بودم؛ اما پس از آن اجازه دادم وجودم دو تکه شود…