تن چیست که با خاک برابر نتوان کرد؟
از کوتهی ماست که دیوار بلندست
کوته بود از دامن عریانی مجنون
هر چند که دست ستم خار بلندست
غافل کند از کوتهی عمر شکایت
شب در نظر مردم بیدار بلندست
هرچند زمینگیر بود دانه امید
دست کرم ابر گهربار بلندست
صائب ز بلند اختری همت والاست
گر زان که ترا پایه گفتار بلندست
بزرگترین غزلسرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر زمان صفویه است