پس قیامت شو قیامت را ببین ** دیدن هر چیز را شرطست این
تا نگردی او ندانیاش تمام ** خواه آن انوار باشد یا ظلام
عقل گردی عقل را دانی کمال ** عشق گردی عشق را دانی ذبال
گفتمی برهان این دعوی مبین ** گر بدی ادراک اندر خورد این
هست انجیر این طرف بسیار و خوار ** گر رسد مرغی قنق انجیرخوار
در همه عالم اگر مرد و زنند ** دم به دم در نزع و اندر مردنند
آن سخنشان را وصیتها شمر ** که پدر گوید در آن دم با پسر
تا بروید عبرت و رحمت بدین ** تا ببرد بیخ بغض و رشک و کین