شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد..
فریبنـده زاد و فـریبــا بمیــرد…
شب مرگ، تنها نشیند به موجی…
رود گوشـه ای دور و تنها بمیرد…
در آن گوشه،چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غـزل ها بمیـرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیـدا
کـجا عاشقـی کرد؟ آنـجا بمیـرد
گرفتم من این قصه باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغـوش دریا برآمـد
شبـی هم در آغـوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی، آغوش وا کن
که می خواهد این قویِ زیبا بمیرد