«چشمهای سنگی»؛ داستانهایی از بلوک شرق
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه داستان «چشمهای سنگی» با ترجمه و گزیش قاسم صنعوی راهی بازار کتاب شد.
مجموعه داستان دو جلدی چشمهای سنگی و داستانهای دیگر، مجموعهای از نویسندگان اروپای شرقی با گزینش و ترجمه قاسم صنعوی است.
در این مجموعه به ارائه آثاری از برخی از نویسندگان کشورهای بلغارستان، چک-اسلواکی، رومانی، لهستان، مجارستان و یوگسلاوی اختصاص یافته و این خطهها به گونهای که پیش از ایجاد دگرگونیهای جدید بودهاند، در نظر گرفته شدهاند. بنابراین نویسندگان خطههای تازهای که از تجزیه کشورهای چک-اسلواکی و یوگسلاوی پدید آمدهاند جزو نویسندگان کشور ما در منظور شدهاند.
در جلد اول این مجموعه از کشور بلغارستان داستانهایی از ایوان وازوف، گئورکی استاماتوف، الین پلین، یوردان یوفکوف، آنگل کارالی ایچف، امیلیان استانف، کولیو گئورگیف، لادا گالینا، گئورکی میشف، گئورکی مارکوفسکی، رویان بیولچک، استانسلاو استراتیف و بویدار چخوف آمده است.
در بخش مربوط به کشور چک – اسلواکی داستانهایی از یان نرودا، استواتوپلوک سش، آلوئیش ایراشک، روزهنا اسووبودووا، یوزف اوهر، یارومیر یوهن، ماری پوگمانووا، یاروسلاو هاشک، میروسلاو روته، کارل چاپک، کارل پولاچک، لیدا دوردی کووا، کارل کونراد، ایری ولکر، ایری ویلف آدولف هوفمستر، یولیوس فوسیک، ایری مارک، یان دردا، لادیسلاو مناکو، پتر کارواس، لودویک آسکناژی، یان اوتچناشک، آرنوست لوستیگ، پاول کوهوت و هرمینا فرانکووا میخوانیم.
ترجمه این کتاب مانند دیگر ترجمههای قاسم صنعوی قابل تامل است. پانویسهایی که مترجم برای برخی اصطلاحات و کلمات نامانوس کتاب آورده است، به خواننده کمک میکند تا با فرهنگ کشور مبدا بیشتر آشنا شود. همچنین اسامی خاص تماما به صورت لاتین در همین پانویسها آورده شده تا خواننده در تلفظ این کلمات دچار مشکل نشود.
در این کتاب سعی شده تا از تمام نویسندگان شاخص اروپای شرقی حداقل یک تک داستان آورده شود تا خواننده با نویسندگان مهم بلوک شرق بیشتر آشنا شود. اکثر اسامی نویسندگانی که در این کتاب از آنها داستانی آمده، برای مخاطب ناآشنا هستند اما این نویسندگان در موطن خود نویسنده مهمی به شمار میآیند و لازم است که حداقل از هر کدام از آنها داستانی خواند.
این داستانها علاوه بر اینکه هر کدام یک روایت داستانی پر کششاند تقریبا تا حدی بازتاب اوضاع سیاسی اجتماعی زمان روایت داستان نیز هستند و خواننده با خوانش مجموعه داستانهای مربوط به هر کشور تا حدی با فرهنگ و تاریخ آن ملت نیز آشنا میشود. از داستانهای درخشان این مجموعه داستانی به نام «عامل یک جنایت» نوشته هاشک نویسنده اهل چک است. داستان در عین رئالیستی و تلخ بودن رگهای از طنز نیز در خود دارد. خواننده در این داستان با متهمی به قتل روبهرو میشود که با اینکه میداند حکمش اعدام است، اما لحظهای دست از تحقیر دادگاه و هیئتی که این حکم را برایش بریده، برنمیدارد. تحقیر نظام قانونی، سطح تفکر پایین جامعه و فقر مسائلی است که در این داستان کوتاه نشان داده شده است.
در بخشی از این داستان میخوانیم:
«از سه روز پیش چیزی نخورده بود. تا امروز بتواند ادعا کند که از زور گرسنگی اقدام به سرقت آن گرده نان کرده… سیاهکاریاش بیش از حدی که بشود تصور کرد چندشآور و نفرتانگیز است: نان را که دزدیده، نانوای محترم زده با گلوله تپانچه زخمیش کرده. آن وقت دوتایی خرخره همدیگر را چسبیدهاند و حالا فشار نده کی فشار بده! و دست آخر این قاتل بی سروپا موقعی به خودش میآید که کاسب بدبخت خفه شده!»
در بخش مربوط به بلغارستان داستانی از امیلیان استانف به نام «مرگ یک پرنده» آمده است. امیلیان استانف به عنوان یکی از بهترین نویسندگان بلغاری دورانش شناخته میشود که به طور اختصاصی به ادبیات مربوط به جانوران در آثارش پرداخته است. در این داستان راوی از شبی حکایت می کند که به یک پرنده شلیک کرده و در خلال توصیف مراحل جان دادن این پرنده به بیان مسائل فلسفی و حقایقی درباره مرگ می پردازد. در برشی از این داستان میخوانیم:
«…ابدا بال نمیزد. به پشت نمیافتاد، برخلاف هر پرنده مجروح یا در حال احتضاری درصدد برنمیآمد غوطهور شود تا از مرگ بگریزد. بلکه فقط اندکی به طرف من چرخید و به این ترتیب دوباره به گلولهای کاملا گرد شباهت یافت…او مجال نداشت در بند حضور من باشد، زیرا خود را آماده میکرد که با پایانش روبهرو شود… در آن لحظههای نهایی شاید جانش اندوه خاموشی را احساس کرده بود که هر موجود زندهای در آستانه مرگ در خود مییابد.»