در کافه های ساحلی…
کارگران خشمگین…
نعره می زدند…
: لیرا !…
ای آخرین نجات دهنده ! بازگرد…
جهان تو را از یاد نبرده است….
در میان دریاها
کشتی های بزرگ
با شیپورهای گرفته در مه
فریاد می زدند
: لیرا !
ای سرود هوشربای رهایی ! بازگرد
توفان ها تو را از یاد نبرده اند.
در میان موج ها
ملاحان مغروق
با دهانی سوخته از نمک و آب
زمزمه می کردند
: لیرا !
ای دست بلند نورانی ! بازگرد
جسم ناتوان ما تو را از یاد نبرده است.
در اعماق تاریک دریا
ماهیانی که به بوسیدن باقیمانده ی جهان آمده بودند
آرزو می کردند
: لیرا !
ای تور هزارتوی هزار گره ! بازگرد
مردگان تو را از یاد نبرده اند.
در آسمان ها
فرشتگان با شادمانی می خواندند
: دیگر جهانی در کار نیست
دیگر جهانی در کار نیست .
لیرا
چنگ در چنگ خویش
در میان ابرها
در آغوش فراموش کاران خفته بود.
▪
مالاگا استریت بهمن نود و شش
لیرا : ساز افسانه ای ارفئوس
One Comment
امیرحسین تیکنی
درود در عبارت : در میا دریاها واقع در خط هفتم. حرف ن کلمه میان جا افتاده است