حافظ در چهار محور عاطفه، اسطوره، فرهنگ و جامعه در اوج قرار میگیرد و ماندگار میشود و این مجموعه حافظ را نه تنها برای ایرانیها بلکه برای جهان جذاب میکند.
ریشه تفأل به دیوان حافظ در قرآن مجید است، یعنی در قرآن مجید ۲ عالم وجود دارد، یک عالم غیب و یک عالم شهادت؛ و خداوند قادر و دانای هر ۲ عالم است. عالم غیب یک عالم بی نهایت است و عالم شهادت نیز یک عالم بی نهایت؛ و میان این ۲ عالم، عالم دیگری هم هست که به آن برزخ میگوییم و محی الدین عربی این عالم را سرزمین دانه کنجد میداند و زمانی که درباره مرگ بحث میشود از این عالم سخن به میان میاید. در قرآن هم هست که «ورائهم برزخ الی یوم یبعثون»؛ بنابراین هر چه که در عالم مشهودات اتفاق میافتد، نخست در عالم غیب است. مولوی میگوید (نو ز کجا میرسد، کهنه کجا میرود /گر نه ورای نظر عالم بی منتهاست).
انسان دوست دارد از عالم غیب با خبر شود و بداند چه چیزی برایش تقدیر شده است که اتفاق خواهد افتاد. در برخی جوامع و نقاطی که خرافات نیست فال قهوه میگیرند و تفال میزنند. محصول این نگرش این است که میخواهند بدانند در تقدیرشان که تا کنون اتفاق نیفتاده است چه میگذرد. ما در قرآن استخاره داریم و به آنچه که از قرآن استخراج و مشاوره میشود باور داریم.
به حافظ شاعر غیبی میگویند یا او را به غیب منتسب میکنند. به نظر من دلیلش این است که بیشترین نگاه حافظ در غزل به قرآن مجید است؛ یعنی شما در کمتر غزلی از اشعار حافظ ممکن است جای آیهای از قرآن و حدیثی را نیابید. به نظر من اینکه حافظ را با لقب لسان الغیب میشناسند، به این دلیل است که حافظ با قرآن پیوند ذهنی و روحی داشته است؛ بنابراین به دیوانش تفأل میزنند، نام خدای تعالی را میبرند و از خدا می خواهند که آنها را به غیب وصل کند. البته ما نمیتوانیم بر روی این مبحث که در فرهنگمان مرسوم است صحه بگذاریم، اما چون مردم دوست دارند و از نظر فرهنگی با آن زندگی میکنند کسی هم تفال به حافظ را رد نکرده است.
جهانگردانی که به ایران آمده اند وقتی به حافظ میرسند، مینویسند مردم می آیند و به غزلهای حافظ تفأل میزنند. روی هم رفته تفأل به حافظ برای هر انسان و جهانگردی جذابیت دارد.
حافظ جهان را از دریچه دین میبیند، بنابر این چون زمان شعرش زمان کیهانی نیست و میان ازل و ابد حرکت می کند، شعرش هرگز فرجام نمیپذیرد. حافظ در چهار محور عاطفه، اسطوره، فرهنگ و جامعه در اوج قرار میگیرد و ماندگار میشود و این مجموعه حافظ را نه تنها برای ایرانیها بلکه برای جهان جذاب میکند.
ما برای استفاده گردشگری از جذابیت فال حافظ به مترجمان دانشمندی نیاز داریم که حافظ دان و حافظ شناس باشند و در ضمن به زبان انگلیسی تسلط کامل داشته باشد. من یادم است شبی در یکی از رستورانهای سنتی اصفهان نشسته بودم و داشتم برای دوستانم تفألی به دیوان حافظ میزدم. خارجیهایی که در آنجا بودند کنجکاو شدند که من چه میگویم. آنها حافظ را میشناختند و میدانستند که چنین شخصیت طراز اولی در شیراز است. من ۲ بیت غزل را برای آنها ترجمه کردم که بسیار از این کار لذت بردند.