به نظم درآوردن آثار منثور می تواند پاسخی بر این سئوال باشد که چرا همیشه آثار منظوم بیشتر مورد استقبال مردم قرار دارد! و با چنین دیدگاهی طبیعی است که نثر ارزشمندتر، نثر شاعرانه تر است. پژوهش و بررسی سیر حرکت نثر از مرسل به فنی، آن هم در نهایت تکلف و تصتع، خواننده را کاملا متقائد می کند که حداقل در نظر قدما، نثر هر چقدر شاعرانه تر و عالمانه تر باشد، ارزشمندتر و البته ماندگارتر است. نثر فنی دائما به سمت استفاده ی هرچه بیشتر از عناصر شاعرانه حرکت کرده اند، چه در جهت عوامل لفظی و آوایی مانند جناس و تسجیع و تصویر و چه عناصر معنایی همچون تشبیه و مجاز و کنایه و…که البته نتایج مثبتی نیز به همراه داشته است.
امروزه اگر شاعر معاصر بخواهد علاوه بر استفاده از سنت نظم فارسی از مواریث نثر هم بهره گیرد، آیا منطقی نیست که به سراغ متون فنی [کلاسیک] برود؟ به رراستی چرا با اینهمه آثار مکتوب، تاریخ بیهقی هنوز یکی از تاثیرگذارترین آثار بر شعرای معاصر است؟
حقیقت این است که بیهقی مورخی وفادار به واقعیت ها است تاجایی که حتی خود را درگیر زمان نیز نمی کند. نورتروپ فرای در «موسیقی شعر» می گوید: «درحالی که ادبیات به خود متمرکز است، تاریخ به عوامل خارجی توجه دارد.» حال ممکن است شما در بیهقی نیز سجع بیابید اما این اتفاقی است در حالی که در یک نثر فنی، آفریدن سجع کاملا موضوعیت دارد و مؤلف بر این قضیه تاکید دارد اما لفظ برای بیهقی در اغلب موارد «رسادن معنا» به مخاطب است. نکته دیگر این که دانشگاهیان و طرفداران سنت با شاعران و نوآوران بر این نکته توافق دارند که دلیل آن ادبی بودن تاریخ بیهقی است.
فرمالیست های روس برای نخستین بار اعلام کردند که شعر، زبان غریب گردانی شده است و به قول دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که شعر را «رستاخیز واژه ها» می داند. (رستاخیز کلمات-درس گفتارهای نظریه ادبی صورتگرایان روس، شفیعی کدکنی، انتشارات سخن)
یکی از تکنیک های غریب گردانی، زبان آرکائیک است. زبان بیهقی برای هیچ فارسی زبانی، زبان معمول و متداول بشمار نمی آید. در شعر معاصر نیز تاثیر زبانی بیهقی مشهود است. اما زبان بیهقی موقعیت ممتازی از نظر تاریخی و سبک شناسی دارد. بیهقی در روزگار گذار از نثر مرسل به فنی می زیسته و می نوشته است. نثر او نوعی بینابین است[یعنی هم صلابت و فخامت و سادگی و استواری و پارسی مداری عهد سامانی و غزنوی را دارد و هم مختصاتی از نثر در حال نضج فنی را در خود دارد.
نگرش اخلاقی و حرفه ای بیهقی در نگارش تاریخ، خالق برخی از این ویژگی ها است. جبر جامعه نیز الزاماتی را برای او ایجاد می کرده که به آفریدن زیبایی منجر شده است. نکته دیگر این که، تاریخ بیهقی از آن گونه کتاب های تاریخی است که مورخ، چون خود در وقایع تاریخی دورانش حاضر بوده است، پس در عین حالی که نمی توانسته بی طرف باشد، اما در عین حال تلاش کرده است بی طرفانه نسبت به ثبت وقایع عمل کند.