نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندانکه چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامونِ من
همه چیزی
به هیئتِ او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریز نیست.
#
نخست
دیرزمانی در او نگریستم
چندانکه چون نظر از وی بازگرفتم
در پیرامونِ من
همه چیزی
به هیئتِ او درآمده بود
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریز نیست.
#
کلیه حقوق این سایت برای وبسایت ادبی مرور محفوظ می باشد.