Taraneh Javanbakht-Maghaaleh-1 ادامه متن
Mordegan – bookhapdf ادامه متن
خوانش کلیدر بارویکرد دوبوار ادامه متن
خيابان ريچموند شمالي چون كور بود هميشه خلوت بود، جز ساعتي كه « مدرسة برادران مسيحي» پسرها را آزاد ميكرد. يك خانة دو طبقة خالي در انتهاي كور خيابان بود كه زمين چارگوش دُورش آن را از همسايهه... ادامه متن
سر لوله فاضلاب نشستهام و منتظرم قورباغهها بیرون بیایند. دیشب داشتیم شام میخوردیم كه شروع كردند به قیل و قال و تا صبح دست از خواندن برنداشتند. مادرخوانده هم همین را میگوید. جیغ قورباغهها... ادامه متن
با نوع ادبی طنز در دو رمان ادامه متن
سنگین ترین مجازاتی که خدایان یونان باستان می توانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده ای انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد. مدت ها... ادامه متن
kogelmas-bookhapdf ادامه متن
مرد به ماهيها نگاه ميكرد. ماهيها پشت شيشه آرام و آويزان بودند. پشت شيشه برايشان از تخته سنگها آبگيري ساخته بودند كه بزرگ بود و ديوارهاش دور ميشد و دوريش درنيمه تاريكي ميرفت. ديوارهي... ادامه متن