ساک ورزشیاش را کنار خودش جمع کرد، بلیت زد و رد شد. با جریان آرام و متراکم مردم، به پله برقی رسید. عدهای با شتاب دیگران را کنار میزدند و پایین میرفتند که باعث غرولند و اعتراض چند نفری شده... ادامه متن
ـ دخترای گُمب گلم خوش اومدین ، امروز فقط غذاهای محلی داریم ، هرچی که بخواین. ما کلی ذوق کردیم . میزها تقریبا پر بود ، یک میز دم در خالی بود، آنجا نشستیم. تو كافه شط هميشه آهنگ هاي جنوبي پخش... ادامه متن
میزِ دفترِ کارِ او کنار پنجره است. صبحها انعکاس نور روی صفحه ی مانیتور اذیتش میکند. به همین دلیل او گاهگاهی با لیوان چایی کنار پنجره می ایستد و هم به باغچه ی خانه ی روبرو نگاهی می اند... ادامه متن
مسیح می میرد….آن سکستون … از این بالا… از این آشیانه کلاغ… می بینم… تجمع گروهی اندک را… همشهریان من… جمع نشوید… اینجا خبری نیست…. نمایشی... ادامه متن
اگر آدمی میتوانست… | لوییس سرنودا … ترجمه محسن عمادی … اگر آدمی را یارای آن بود که بگوید چه مایه دوست میدارد اگر آدمی میتوانست عشقاش را برکشد به آسمان چونان ابری در نور چنان... ادامه متن
وقتی افراد پی میبرند که من متخصص نشانهشناسی هستم و حتی در اين زمينه در دانشگاه تدريس میکنم، مدام از من میپرسند: «بگو ببينم، نشانهشناسی يعنی چه؟» در طول زمان برای من محرز گرديده است که ا... ادامه متن
من، كارمند دونپايهي شهرداري هستم؛ پيك موتوري دفتر رياست. حقوقام با خرج و مخارج زندگي جور در نميآمد، به همين دلیل پيشنهاد مديرم را مبني بر قبول شغل “مردهشوري” پذيرفتم. كمت... ادامه متن
خولیو کُرتاثار نویسندهای است که یک نسل از درخشان ترین نویسندگان آمریکای لاتین مدیون اوست. خلاقیتی حیرتآور دارد، زبان و نثری که بزرگترین نویسندگان جهان اسپانیاییزبان چون مارکز او را به شد... ادامه متن
تقابل نيروهاي خير و شر، تقسيم جهان به دو پهنه نور و تاريكي و عقيده به ستيز دائمي ميان پديده هاي اهورايي و اهريمني، باوري رايج در ميان تمام اقوام و ملتهاست؛ پيكاري كه تا جهان برپاست ادامـه دا... ادامه متن
Tante Nusch Übersetzer auf Deutsch : Mag. Mehrpuyan Mirchi Autorin : Mag. Mitra Davar نشر پر منتشر کرده است : چاپ دوزبانه داستان خاله نوشا و پانزده داستان دیگر از میترا داور به زبان آلمانی ب... ادامه متن
تویی که نمی توانم نجاتت دهم- اثری از : چسلاو میلوش ترجمه : کامیار محسنین ادامه متن