آخرین اخبار

درباره نویسنده

.

مطالب مشابه

7 Comments

  1. 1

    محبوبه

    موضوع داستان ،تعلیق ونوع روایتش را دوست داشتم به نظرم ان قسمت اخر که توصیف کارهای پدر جلوی اینه بودبا اسم داستان هم خوانی نداشت ،راوی تمام جزئیات رفتارهای پدر جلوی اینه را توصیف می کند پس نمیتواند بگوید کاش با دقت نگاهش کرده بودم
    البته نقدمن میتواندخودش قابل نقد باشدواز لذت خواندن دوباره این داستانک کم نمی کند

    پاسخ
    1. 1.1

      .

      نظر جالب داشتید . ولی اگر توجه کرده باشید بار دوم دیگر نگاهش نمی کند و با بی حوصله گی می گوید خوبی . و پدر این احساس ناخشنودی را می گیرد و می رود گم میشود. به هر حال ممنون از خانم خوبانی . داستان کوتاه بود ولی عمق خوبی داشت

      پاسخ
  2. 2

    سحر

    شروع داستان خیلی زیاد اون حس گنگ بودن راوی رو به مخاطب القا میکنه و مخاطب رو خیلی راحت با جریان داستان پیش میبره…
    داستان با شروع خیلی خوبی اغاز میشه و برای بستن پایان داستان شاید همچنان چند سطری بیشتر میتونست ادامه پیدا کنه برای بیان جزییات تا با کیفیت ابتدای داستان هماهنگی بیشتری داشته باشه…

    پاسخ
  3. 3

    الهام

    گفتن از حسرت دیدار برای این روزها خوب بود ممنون

    پاسخ
  4. 4

    هایده

    انسان ها تمنای وصل شدن را دارند،کاش حمایت عاطفی را از هم دریغ نکنیم وابراز توجه ومحبت کنیم کاش نگاهش کرده بودی

    پاسخ
  5. 5

    هایده

    از داستان بسیار کوتاه شما مشگل وفقرارتباطی به خوبی در ذهنم به تصویر کشیده شد تمنای وصل هیجانی اونجا که پدر گفت:چطور شدم وقطع اتصال هیجانی وقتی با بیحوصلگی گفتید:خوبی ودر انتها احساس ناخوب شما : ایکاش …

    پاسخ
  6. 6

    معصومه غنیان

    معصومه جان روایتها و توصیفها، ادم را به درون خودش می‌کشید و لذتبخش بود. اما داستان با دستپاچگی تمام شد و هم احساس کردم از نظر ویرایشی می تونست روانتر باشه. بعصی جملات خیلی طولانی هستند یا بعضی جاها قیدها در جای درستشون قرار نگرفتند. قلمتو دوست دارم یک دلنشینی آمیخته به قدرت و قوام شخصیتی توش هست که فکر می کنم به اون جهته که از کوزه همان برون طراود که در اوست.

    پاسخ

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق این سایت برای وبسایت ادبی مرور محفوظ می باشد.