روزی نویسنده ی جوانی بود به نام جویس..
که سبکش پُر تب و تاب بود،..
و همه ی بدبختی های دوستاش نتیجه نثر اوست…
که هیچ وقت کیف پول هیچ کس را پر نمی کند…
جیمز جویس از نویسندگان محبوب من است و دوبلینی ها از محبوب ترین مجموعه داستان هایی که تاکنون خوانده ام. جویس استعدادی عجیب در ادبیات اروپاست که خلاف رویه ادبی زمانه ی خود قدم بر می دارد و توجه بسیاری از شخصیت ها و منتقدان هم عصر را جلب می کند. ازرا پاوند با این نگاه به نوشته های جیمز جویس در دیده شدن این استعداد و چاپ و نشر آثار او تاثیر بسزایی دارد.
کتاب پاوند / جویس شامل برگزیده ای از نامه ها، مقالات و تلاش های ازرا پاوند برای دیده شدن استعداد ادبی جوانی به نام جیمز جویس است. ازرا پاوند در حقیقت به شکل یک حمایت کننده تمام عیار، تلاش های بسیاری می کند تا جویس را به نشریات مهم زمانه در بریتانیا و ایالات متحده معرفی کند. این تلاش ها گاهی مالی هستند (بطور غیر مستقیم) و گاهی هم ادبی با نقدهای مثبت و تحلیل هایی که بر داستان ها، کتاب ها و نوشته های جویس صورت می گیرد. پاوند در نامه ای می نویسد: به نظرم رمان شما کاری ست بسیار درخشان – به جرئت می توانم می گویم خود شما این را خوب می دانید- صریح و رک است مثل مریمه (مورخ و نویسنده ی فرانسوی قرن ۱۸).
نامه ها و مقالات بر اساس تاریخ نگارش گردآوری شده اند و از این وجهی داستانی نیز به کتاب داده اند. یکی از خط های مهم این کتاب سرگذشت کتاب اولیس به عنوان شاهکار جیمز جویس است که نقش ازرا پاوند را به عنوان پشتوانه ای برای نبوغ جویس در خلق این کتاب غیر قابل انکار می کند. نامهها و مقالات در کنار شرح هایی که مترجم جمع آوری و به متن کتاب افزوده است، به خواننده نگاهی دقیقتر و واضح تر نسبت به قرن گذشته و جريانهاي ادبي مطرح آن زمان اروپا ميدهد، چرا که در تمام نامه ها می توان رویکرد نشریات و ناشران آن زمان را نسبت به نشر و پخش شعرها و داستان های یک نویسنده ی جدید با استعداد را دید.
ازرا پاوند از طریق ییتس با نثر جویس آشنا می شود و آن را با تصور خودش از نثر نزدیک می بیند. البته در نامه ای اعتراف می کند که چیزی از نثر نمی داند اما یک نثر خوب باید چیزی شبیه نثر آقای جویس باشد. ارتباط پاوند و جویس با نامه نگاری در اواخر سال ۱۹۱۳ شروع می شود و به نخستین دیدار آن ها پس از کش و قوس های فراوان در سال ۱۹۲۰ می انجامد. جایی که جویس به چهره ای سرشناس تبدیل شده است و این دیده شدن استعداد به کمک ازرا پاوند محقق گردیده، پاوندی که فردی صاحب نظر در ادبیات و نشریات مهم عصر خود به حساب می آید.
جویس، پاوند را آدمی پیش بینی ناپذیر و پر شور و هیجان، معجزه ی سرخوشی، شوق و یاری توصیف می کند اما احساس می کند که پاوند در اولین دیدار از او مایوس شده و او را بیش از هر چیز بوروژوایی ناامید تلقی کرده است. بعدها پاوند دقیقا همین نظر را درباره ی جویس دارد (از متن).