چکیده
بر اساس یک سنت دیرپای پهلوانی در ایران باستان، گذر از هفت منزل پرخطر برای پهلوان، جهت احراز شایستگیهای پهلوانی و نیز کسب عنوان «جهان پهلوانی» بایسته و ضروری بوده است. در شاهنامة فردوسی با وجود پهلوانان نامدار بسیار، تنها رستم، در اوایل عصر کیانی و اسفندیار، در اواخر این عصر توانمندیهایشان در این آزمون بزرگ سنجیده میشود. در متن حاضر علاوه بر بررسی شباهتها و تفاوتهای سیر پهلوانی رستم و اسفندیار به بررسی علت تفاوت املایی واژههای «خان» و «خوان» در هفت «خان» رستم و هفت «خوان» اسفندیار در نسخههای خطی شاهنامه میپردازیم.
کلیدواژهها: شاهنامه، خان، خوان، رستم، اسفندیار، هفت
از روزگاران کهن، عصر اسطوره و افسانه تا عصر تاریخ، در میان اقوام باستانی چون سومریان، بابلیان، ایرانیان و مردمان مصر و هند و یونان، عدد هفت با تقدسی ویژه و با دربرداشتن مفهوم یک سیر تکاملی و نظم
دورهای خاص در همة موضوعات زندگی بشر دیده شده است. چنانکه در طبیعت، در ترکیبهای هفت اقلیم، هفت دریا، هفت کوه، هفت آسمان، هفت سیاره، هفت طبقة زمین و … و در هنر، در هفت پردة موسیقی، هفت رنگ، هفت هنر و نیز عجایب هفتگانه و در دین و امور مذهبی، در ترکیبهای هفت امشاسپندان، هفت رمز فروهر، هفت جشن پارسایی، هفت آتشکدة بزرگ و در دوران اسلامی، در هفت بار طواف کعبه، هفت بار رمی جمرات، هفت بار سعی بین صفا و مروه، هفت سلام قرآنی، هفت عضو بدن در حالت سجده، هفت دوزخ، هفت تن اصحاب کهف و … نمود یافته است.
در آیینهای اجتماعی، در مراسم هفت جشن پارسایی، هفت سین در سفره عید نوروز، هفت شبانهروز سور و شادمانی یا هفت روز عزا و سوگواری و … و در شعر و ادبیات در نامگذاری اسامی کتابها و آثار شاعران چون، هفت پیکر نظامی، هفت اورنگ جامی و با معنای یک سیر تکاملی در هفت مرحله در سیر و سلوک عرفانی، هفت شهر عشق و نیز هفت مرحلة پهلوانی دیده میشود.
عدد هفت در شاهنامة فردوسی در شکلی خاص و برجسته در هفت خان رستم و پس از آن در هفت خان اسفندیار دیده میشود۱٫ گذشتن پیروزمندانة پهلوان از هفت منزل و مرحلة پرخطر برای احراز شایستگیهای پهلوانی، برگرفته از یک سنت دیرپای پهلوانی در ایران باستان است.
هفت «خان» یا هفت «خوان»
ضروری است در ابتدای بحث دربارة شکل صحیح املای این ترکیب تأملی شود؛ چرا که این ترکیب با دو شکل املایی در داستان هفت خان رستم و هفت خوان اسفندیار دیده میشود.
«خوان» در لغت به معنی سفره و طبق چوبی بزرگ خوردنی و مائده آمده است. در «لغتنامة دهخدا» ذیل مدخل «هفت خوان» آمده است: «خوان به معنی سفره است. بعضی وجه تسمیة این کلمه را آن دانستهاند که رستم و اسفندیار بعد از هر کامیابی، خوانی از اغذیة لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمینماید. وجه دیگر اینکه کلمه مصحف «هفت خان» مرکب از هفت و خان = خانه به معنی منزل است (از حاشیة برهان چاپ معین) و نام هفت منزلی است که رستم برای رهایی کاوس از بند شاه مازندران پی نمود. (یادداشت مؤلف)
در ادامه، علامه دهخدا پس از نام بردن از هفت خان رستم به نقل از برهان قاطع چنین آورده است: «وقتی کیکاووس در مازندران به بند افتاده بود، رستم برای خلاصی او میرفت. در اثنای راه چند جا دیوان و جادوان را کشت و هفت روزه به مازندران رفت و کیکاووس را نجات داد و آن را «هفت خان عجم» نیز گویند؛ به سبب آنکه از هر منزلی که میگذشت، به شکرانة آن مهمانی و ضیافتی برپا میکرد.» اما چنان که آمد، مرحوم دهخدا این وجه را نپذیرفته و بهنظر میرسد گذر پیروزمندانه از هفت مرحله پرخطر برای پهلوانان خطیرتر از آن است که به مناسبت خوان و ضیافت نامگذاری شود. از سوی دیگر، در این سیر پهلوانی رستم جز رخش همراهی نداشته است تا با عبور از هر منزل ضیافتی بر پا دارد و خوانی بگسترد. حتی در خلال داستان هفت خان او صریحاً آمده است که پهلوان بیوسایل خوان و سفره پای در راه نهاده است. (حمیدیان، ۱۳۷۶، ج ۲: ۹۱)
در شاهنامه در دو نسخة فلورانس (جوینی، ۱۳۸۵، ج ۳: ۲۴۲) و مسکو (حمیدیان، ۱۳۷۶، ج ۲: ۹۱) در داستان هفت خان رستم، «خوان» به معنی سفره و طبق غذا آمده است:
بر آن آتش آن گور بریانش کرد
از آنکه بیپوست و بیجانش کرد
بخورد و بینداخت زو استخوان
همین بود دیگ و همین بود خوان
در شاهنامه تصحیح استاد خالقیمطلق در داستان هفت خان رستم، «خوان» به معنی سفره آمده است:
تهمتن به یزدان نیایش گرفت
ابر آفرینها فزایش گرفت
که در دشت مازندران یافت خوان
می و جام با میگسار جوان
استاد عزیزالله جوینی در جلد سوم شاهنامة خود (پاورقی صفحة ۲۷۱) یادآوری کرده است که در نسخة فلورانس در سرفصلهای هفت خان رستم بهجای «خوان» از واژة «منزل» استفاده شده و در متن خالقیمطلق نیز همینگونه است اما در چاپهای «مهل» و «دبیر سیاقی»، سرفصلها با واژة «خوان» ثبت شده است. استاد جوینی خود نیز به تبع نسخة فلورانس در سرفصلها از هر «خان» با واژة «منزل» نام برده است. قابل ذکر است که در شاهنامة چاپ خالقیمطلق سرفصل اصلی داستان هفت خان رستم چنین ضبط شده است: «گفتار اندر هفتخان رستم زال».
سپس استاد در بیان موضوع هر یک از هفت خان رستم از واژة «منزل» استفاده کرده است؛ برای نمونه، خان اول را چنین آورده است: «گفتار اندر منزل اول رستم».
در نسخة مسکو، تصحیح استاد حمیدیان، هفت خان رستم فاقد عنوان و سرفصل است و فقط در جلد دوم (صفحة ۸۹، بیت ۲۵۱) زال از هفتخان چهارده روز راه که رستم در هفت روز آن را پیمود، با واژة «منزل» یاد میکند.
یکی از دو راه آنک کاوس رفت
دگر کوه و بالا و منزل دو هفت
بنداری نیز این راه چهارده روزه را «مسیر» ترجمه کرده است: «و هو مسیره اربعه عشر یوماً» (جوینی، ۱۳۸۱، ج ۳: ۲۲۶).
بنابراین، در داستان هفت خان رستم بر اساس چاپ مسکو و فلورانس و نیز چاپ خالقیمطلق واژة «خوان» صرفاً به معنی سفره آمده و از هفت مرحلة پرخطری که رستم پیروزمندانه و کامکار از آنها گذر کرده، با واژة «منزل» یاد شده است. ضمن اینکه خالقیمطلق عنوان اصلی داستان را با عبارت «گفتار اندر هفتخان رستم» ثبت کرده است.
در هفت خوان اسفندیار بهرغم داستان هفت خان رستم، در چاپ مسکو ترکیب «هفتخوان» در نامگذاری هر هفت منزل پهلوانی، هم در عنوان هر مرحله و هم در متن داستان آمده است. چنانکه در اولین بیت این داستان میخوانیم:
کنون زین سپس هفتخوان آورم
سخنهای نغز و جوان آورم
(حمیدیان، ۱۳۷۶، ج ۶: ۱۱۶)
و یا در بیت (۳۵) همین بخش آمده است:
سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
یکی داستان راند از هفتخوان
(همان: ۱۶۷)
خالقیمطلق همین بیت را بهعنوان بیت آغازین این داستان چنین ثبت کرده است:
سخنگوی دهقان چو بنهاد خوان
یکی داستان راند از هفتخان
(۱۳۸۶، ج ۵: ۲۲۱)
چنانکه ملاحظه میکنید، در مصرع اول «خوان» به معنی سفره است و در مصرع دوم از هفت منزل پهلوانی اسفندیار با ترکیب «هفتخان» یاد شده است. خالقیمطلق در ارجاع مصرع دوم همین بیت در پاورقی آورده است که در نسخة دستنویس کتابخانة بریتانیا در لندن، مصرع دوم چنین ثبت شده است: «یکی داستان راند از هفتخوان». بنابراین، هم در نسخة مسکو و هم در نسخة بریتانیا در مصرع دوم ترکیب «هفتخوان» آمده است.
از سوی دیگر، در شاهنامة خالقیمطلق داستان با عنوان کلی و اصلی «آغاز داستان» شروع میشود. در پاورقی باز جناب استاد آورده است که در شاهنامة دستنویس «دارالکتب قاهره» و نیز شاهنامة دستنویس «کتابخانة طوپقاپوسرای» در استانبول عنوان اصلی داستان چنین است: «آغاز داستان هفتخوان»
با این حال، استاد خالقیمطلق تمام عناوین هفت منزل اسفندیار را با واژة «خان» ثبت نموده است: «گفتار اندر خان اول و کشتن اسفندیار گرگان را»، «گفتار اندر خان دوم کشتن اسفندیار شیران را»، «گفتار اندر خان سوم و کشتن اسفندیار اژدها را» و … با ارجاع هر کدام از این عناوین به پاورقی، ثبت دیگری در سایر نسخهها را گزارش کردهاند. بر اساس این گزارشها، در نسخههای طوپقاپوسرای در استانبول، نسخة فلورانس، دستنویس موزة ملی کراچی، از هر منزل پهلوانی اسفندیار با واژه «خوان» یاد میشود. بنابراین، در نسخههای مذکور و همچنین در نسخة چاپ مسکو نیز از هفت منزل اسفندیار با واژة «هفتخوان» نام برده میشود و این در حالی است که خالقیمطلق ثبت «خان» را در عناوین پذیرفته و در متن نیز «هفتخان» ثبت کرده است:
چنین گفت با نامور گرگسار
که بر هفتخان هرگز ای شهریار…
در یک جمعبندی کلی بهنظر میرسد که در اولین سیر هفت مرحلهای پهلوانان در شاهنامه (هفتخان رستم) با توجه به تکرار و تأکید واژة «منزل»، ظاهراً آنچه در نظر فردوسی و یا گویندگان باستانی این داستان حائز اهمیت بوده، عبور پیروزمندانه و سرافرازانه رستم از هفت مرحله و خانة پرخطر است که به موجب آن رستم سزاوار کسب عنوان جهانپهلوانی ایران زمین میگردد.
اما در داستان هفتخوان اسفندیار با عنایت به اینکه این داستان مشکوک به ساخته و پرداخته شدن بهوسیلة موبدان و روحانیون زردشتی است و نیز با توجه به امانتداری فردوسی در نقل دقیق و بدون تصرّف داستانهای باستانی، بهنظر میرسد نامگذاری سیر پهلوانی اسفندیار به «هفتخوان» تعمّدی بوده و از روی هدفی خاص صورت گرفته است. چنانکه در این داستان ترکیب «هفتخوان» هشت مرتبه در متن داستان تکرار میشود. میدانیم که در متون پهلوی «تکرار» شیوهای مؤثر برای جلب نظر مخاطب یا خواننده بود و در سبک نگارش بسیاری از متون اندرزی (خصوصاً) در تأثیرگذاری بر مخاطب و خواننده اهمیت بسیار داشته است.
از سوی دیگر، در شاهنامه هر بار که سخن از مرحلة بعدی سیر هفتگانة اسفندیار میرود، از واژة «منزل» استفاده میشود نه «خوان» بر این اساس، میتوان به نتیجه رسید که فردوسی یا مؤلف و گویندة اصلی این داستان باستانی بر گستراندن خوان و سفره پس از هر کامیابی شاهزادة پهلوان تأکید داشته است. گویی عبور پیروزمندانة شاهزادة پهلوان از این هفت منزل خطرناک چندان غیرمنتظره و چشمگیر نبوده و بههمین سبب، بسیار بیاهمیت و عادی تلقی گردیده است. در مقابل، با برجستهسازی گستراندن خوان و سفرههای شاهانه پس از هر منزل کوشش شده است که عبور از این هفت منزل پرخطر برای اسفندیار تفریحی چون شکار و یا مشق جنگ و نبرد تصویر گردد. بر همین اساس است که شاهزاده پس از هر مرحله با فراغ بال و با ذهنی شاد و آزاد به بزمی شاهانه مینشیند. البته به این ترتیب، هم از اهمیّت هفت خان رستم کاسته میشود و هم خوی و نژاد کیانی و نسب شاهزادگی این پهلوان دینی و محبوب موبدان به رخ هواداران رستم کشیده میشود.
بنابراین، در متن حاضر نگارنده از هفت منزل پهلوانی رستم با ترکیب «هفت خان» و از هفت مرحلة پهلوانی اسفندیار با ترکیب «هفت خوان» یاد میکند.
مقایسة هفت خان رستم با هفت خوان اسفندیار
موانع و مشکلاتی که رستم در هفت منزل پهلوانی خود با آنها مواجه میشود عبارتاند از:
منزل اول: نبرد با شیر؛ در این مرحله قدرت جسمانی و توان بدنی او آزموده میشود.
منزل دوم: گرما و تشنگی؛ مانعی طبیعی که میزان استقامت و توان پهلوان در برابر آن سنجیده میشود.
منزل سوم: کشتن اژدها؛ در این مرحله بار دیگر توان جسمی و قدرت رستم آزموده میشود.
اژدها با رستم سخن میگوید و چون هماوردی جنگجو پیش از آغاز نبرد از نام و نشان حریف میپرسد.
منزل چهارم: زن جادوگر؛ در این منزل دلبستگی پهلوان به لذتهای دنیوی و مقاومت او در برابر وسوسههای اهریمنی محک زده میشود.
منزل پنجم: نبرد با اولاد؛ در این گذرگاه قدرت بدنی، توان روحی و معنوی رستم در چیرگی بر دیوهای اهریمنی و به خدمت درآوردن آنها آزموده میشود.
منزل ششم: جنگ با ارژنگ دیو؛ در این منزل قدرت بدنی و توان جنگاوری پهلوان و نیز توان فکری پهلوان در کنترل اوضاع سنجیده میشود.
منزل هفتم: نبرد با دیو سپید؛ در آخرین گذرگاه پهلوانی رستم، قدرت بدنی، توان فکری و هنر پهلوان در طراحی جنگ با دیوان و مدیریت اوضاع و نیز میزان وفاداری او به اصول اخلاقی و پایبندی به عهد و پیمان آزموده میشود.
هفت خوان اسفندیار نیز عبارتاند از:
خوان اول: نبرد با گرگها؛ بیانگر توان جسمی و بدنی پهلوان است.
خوان دوم: نبرد با شیرها؛ در این مرحله نیز قدرت بدنی و زور و توانمندی پهلوان آزموده میشود.
خوان سوم: کشتن اژدهای آتشینکام؛ در این منزل توان فکری و ابتکار عمل پهلوان در بهکارگیری ابزار و آلات و نیز شجاعت پهلوان محک زده میشود.
خوان چهارم: مواجهه با زن جادو؛ در این مرحله میزان هوشیاری و توان مبارزه با نفس و ایمان پهلوان سنجیده میشود.
خوان پنجم: کشتن سیمرغ اهریمنی؛ در این منزل قدرت، شجاعت و ابتکار عمل پهلوان در چگونگی نبرد با نیرویی ماورایی و اهریمنی آزموده میشود.
خوان ششم: گذشتن از برف و سرمای سخت؛ در این مرحله میزان مقاومت و ایمان پهلوان دوباره سنجیده میشود.
خوان هفتم: عبور از دریای ژرف؛ در این بخش نیز توان فکری، میزان ابتکار، مدیریت بحران قهرمان نشان داده میشود.
در مقایسهای سریع و گذرا میبینیم که در هر دو هفت منزل پهلوانی، موانع و مشکلات از چهار سنخاند:
موانع طبیعی: شکل طبیعی در هفت خان رستم گرما و تشنگی مفرط و در هفت خوان اسفندیار برف و سرمای سخت و نیز دریای ژرف است.
حیوانات: در هفت خان رستم یک شیر قوی پنجه و یک اژدهای ترسناک با رستم درمیافتند. اژدها با توجه به سخن گفتنش، ظاهراً ماورایی و اهریمنی است. در هفت خوان اسفندیار، پهلوان با چهار نوع حیوان مواجه میشود: گرگ، شیر، اژدها و سیمرغ اهریمنی. سه حیوان اول معمولی و طبیعی هستند اما حیوان چهارم در مقایسه با سیمرغ زال، ظاهراً اهریمنی و ماورایی است.
جادو و جادوگران: در شاهنامه جادوگران، بسیار خطرناک و قدرتمند تلقی شدهاند. دو پهلوان نامدار شاهنامه در یکی از منزلگاههای پهلوانی خود در برابر زنان جادوگر قرار میگیرند. رستم در مواجهه با زن جادو ابتدا میلغزد و فریب میخورد اما با ذکر نام یزدان، چهرة اهریمنی زن جادو هویدا میشود و پهلوان او را در کمند خود گرفتار میسازد و میکشد اما در هفت خوان اسفندیار، از آنجا که پهلوان پیشاپیش توسط گرگسار از وجود او آگهی یافته، به ترفندی او را با زنجیری که زرتشت از آسمانها برای گشتاسب آورده و حربهای دینی بوده است گرفتار میکند و از بین میبرد.
دیوها و دیوخویان: در هفت خان رستم، پهلوان در سه مرحله با دیوان و دیوسیرتان میجنگد: یک بار با اولاد، بار دیگر با ارژنگ دیو و بار سوم با دیو سپید. در هفت خوان اسفندیار دیوی دیده نمیشود اما پهلوان با دیوسیرتان تورانی دست و پنجه نرم میکند. او در ابتدا با راهنماییهای کمابیش درست گرگسار، اسیر تورانی، به دژ رویین نزدیک میشود و پس از ورود به دژ با تورانیان میجنگد.
شباهتها و تفاوتهای دو هفت خان
چنان که پیشتر اشاره شد، در شاهنامه گذر از هفت خان ابتدا در زندگی رستم و در اوایل عصر کیانیان و پس از آن در زندگی اسفندیار، در اواخر دوران استقرار حکومت کیانیان روی میدهد.
رستم و اسفندیار دو پهلوان نامدار و برجستة شاهنامهاند که در کسب معیارهای پهلوانی با هم پهلو میزنند. یکی پهلوان ملی و نماینده ملّت است و دیگری شاهزادهای جوان و پهلوانی دینی است. هر دو در آغاز سیر خود بر سر چندراهی قرار میگیرند؛ رستم بر سر دو راهی و اسفندیار بر سر سه راهی. هر دو در انتخاب مسیر، راه کوتاه و پرخطر را برمیگزینند. انگیزة دو پهلوان، اندکی متفاوت است؛ رستم در پی آزادسازی شاه ایران و پهلوانان در بند از جنگ دیو سپید و اسفندیار جویای تاج پادشاهی است و بههمین سبب به کینخواهی عموی خود، زریر، و دیگر پهلوانان جانباختة ایرانی و نیز برای آزادی خواهران در بند خویش به هفت وادی پرخطر پای میگذارد. تفاوت او با رستم این است که رستم از آنچه در پیش دارد، بیخبر است و خود را به قضاوقدر میسپرد اما اسفندیار آگاهانه پیش میرود و از آنچه قرار است با آن روبهرو شود، آگاهی دارد.
پهلوان سیستانی یکه و تنها و فقط با همراهی رخش وارد هر منزل میشود و جز آلات جنگی و گرز سیصد منی سام و کمند و ببر بیان چیزی همراه ندارد اما شاهزادة پهلوان با سپاهی دوازده هزار نفره و با خوان و آلات سفر پا به راه مینهد و حتی در خوان ششم، که همراهان و سپاهیانش ملول میشوند و میترسند ابتدا با سخنانی تند و سرزنشآمیز و سپس با بیانی نرم و دلپذیر آنان را با خود همراه میسازد.
در هفت خان رستم همه چیز سیر طبیعی و عادی دارد. رستم بسیار ساده و بدون برنامه و بیهیچ تشریفاتی در مسیر خود پیش میرود و برای ورود به هر خان منتظر فرا رسیدن زمانی خاص نمیشود؛ گویی خود را به دست سرنوشت سپرده است. او برخی موانع را در شب و برخی دیگر را در روز پشت سر مینهد اما در هفت خوان اسفندیار همه چیز رسمی و درباری است و سیری منطقی، منظم و دقیق دارد. اسفندیار همة مسیرها را شبانه طی میکند و در هر سپیدهدم، زمانی که روشنایی روز گیتی را روشن ساخته است، وارد منزل بعدی میشود. از پیش برای چگونگی ورود به هر منزل برنامهریزی میشود و پهلوان طبق نقشه و طرح قبلی، هر منزل را پیروزمندانه طی میکند. پس از هر پیروزی نیز خوان و سفره میگسترانند و ضیافتی شاهانه برپا میکنند.
در مواجهه با زن جادوگر، اسفندیار به سبب پیشآگاهیاش فریب نمیخورد اما رستم با رفتاری طبیعی ابتدا فریفته میشود و البته با بردن نام یزدان و آشکار شدن رخسار اهریمنی زن جادو هشیار میشود و از این بابت است که از اسفندیار عقب میافتد. این همان ضعفی است که رستم در برابر ابراز عشق تهمینه نیز از خود نشان میدهد و البته تاوان سخت آن (مرگ سهراب) را میپردازد.
تفاوت دیگر، برخورد دوگانة دو پهلوان با راهنمایان هفت وادی پرخطر است. رستم در جلب همکاری اولاد موفق است. او با همراهی و همدلی اولاد دیو سپید را مییابد و بر او چیره میشود. در آخر نیز چنانکه وعده داده و پیمان بسته است، اولاد را به پادشاهی مازندران میرساند اما اسفندیار در جلب اعتماد و همکاری گرگسار موفق نیست، به سخنان او نیز چندان اعتمادی ندارد و قبل از هر پرسش و پاسخی، او را به بزم خود فرامیخواند و با می از خود بیخودش میکند تا بتواند حرف راست را از دهانش بیرون بکشد.
بهطور کلی، جنبههای اسطورهای در هفتخان رستم در مقایسه با هفت خوان اسفندیار بیشتر است. در هفت خان رستم، اژدها سخن میگوید، میش – که نمادی از فرّة ایزدی است- به یاری رستم میشتابد، خون اژدها چشمان نابینای کیکاوس را روشن میکند و همه چیز آنگونه پیش میرود که تقدیر رقم زده است.
پهلوان تسلیم قضا و قدر است اما در هفت منزل اسفندیار، همه چیز رسمی است و سیر منطقی و منظمی دارد؛ گویی بر اساس برنامهای دقیق و طرحریزی شده است. رویدادها رخ میدهد و البته یک روی این اتفاقات رو به هفت خان رستم است و به نوعی با آن تقابل و همانندی دارد. شاید بتوان گفت که این تقابلها و تشابهها میتواند دلیلی بر پرداخته شدن آنها توسط موبدان باشد. استاد عبدالحسین زرینکوب بر این عقیده است که «ممکن است موبدان، هفت خان اسفندیار را در متن اصلی از روی هفت خان رستم ساخته باشند تا آن قهرمان دینی نیز از رستم چیزی کم نداشته باشد.» (زرینکوب، ۱۳۸۲: ۴۱)
اما استاد ذبیحالله صفا مشابهتهای میان هفت خان رستم و اسفندیار را «نتیجة دست به دست گشتن داستان در قرون متوالی و میان کاتبان متعدد میداند؛ بهنحوی که داستان بهشکل تازهای در داستان دیگر تکرار میشود.» (صفا، ۱۳۸۹: ۱۹۶)
پینوشت
۱٫ عدد هفت را یک بار نیز در نبرد پهلوانان ایرانی با تورانی در شاهنامه میبینیم؛ رستم و هفت تن از پهلوانان ایران برای تفریح و شکار وارد شکارگاه افراسیاب در مرز توران میشوند. چون افراسیاب باخبر میشود، با سپاهی میآید و به آنان میتازد. نبردی سخت میان پهلوانان ایرانی و تورانی رخ میدهد. در شاهنامه از این رویداد با عنوان «جنگ هفت گُردان» نام برده شده است.
منابع
۱٫ ابوالقاسم، فردوسی؛ شاهنامه، تصحیح جلال خالقیمطلق، دفتر پنجم، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی)، تهران، ۱۳۸۶٫
۲٫ ابوالقاسم، فردوسی؛ شاهنامه، تصحیح سعید حمیدیان، نشر قطره، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۷۶٫
۳٫ ابوالقاسم، فردوسی؛ شاهنامه، تصحیح و شرح عزیزالله جوینی، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷٫
۴٫ زرینکوب، عبدالحسین؛ با کاروان حله، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۸۲٫
۵٫ صفا، ذبیحالله؛ حماسهسرایی در ایران، امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۹٫