«شطرنج» اشتفان تسوایگ(۱۹۴۲-۱۸۸۱)، نویسنده اتریشی است که در زمان قدرت گرفتن نازیها به لندن مهاجرت کرد. داستان شطرنج درباره مسافران یک کشتی است که با یک قهرمان شطرنج مسابقه میدهند. این رمان پس از مرگ توایگ منتشر و تبدیل به اثری کلاسیک و ماندگار شد.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«هیاهوی همیشگی بر عرشهی عظیم کشتی بخار مسافربری که نیمهشب نیویورک را به مقصد بونئوس آیرس ترک میکرد، در جریان بود. کسانی که از راههای دور و نزدیک برای بدرقهی دوستانشان آمده بودند، به هل دادن و تنه زدن مشغول بودند؛ تلگرافرسانهای کلاه به سر کنارهها را به اشغال خود در آورده بودند و سرهایشان را توی تالارها میکردند و نامهایی را صدا میزدند؛ چمدانها و گلها به روی عرشه میآمدند؛ بچههای فضول از پلهها بالا و پایین میرفتند و در این اثنی هم گروه موسیقیِ جُنگ کشتی بیوقفه به نواختن ادامه میداد. من کمی دورتر از این غوغا، روی عرشهی مسافران ایستاده و مشغول حرف زدن با آشنایی بودم که ناگهان چند فلاش شدید دوربین در نزدیکیمان زده شد. به نظر میرسید که خبرنگاران در آخرین لحظات پیش از عزیمت کشتی، مشغول مصاحبه و عکاسی از شخصی مشهور هستند. دوستم به آن سمت نگاهی انداخت و لبخندی زد. «آه، گویا یک همسفر نادر در کشتیتان دارید. او چِتویک است.» و از آنجا که مشخص بود این اطلاعات برای من ناکافیست، بیشتر توضیح داد. «میرکو چِتویک. قهرمان شطرنج جهان. او در سری مسابقات ساحل شرقی تا ساحل غربی آمریکا شرکت داشته و حالا دارد به آرژانتین میرود تا در آنجا به فتوحاتی تازه دست پیدا کند.»
در واقع من نام آن قهرمان جهانی کم سن و سال را به یاد داشتم و حتی برخی از جزئیات کارنامهی درخشانش را نیز میدانستم. دوستم، که نسبت به من بیشتر اهل خواندن روزنامه بود، توانست سیر تا پیاز ماجرا را برایم تعریف کند. حدود یک سال پیش، چِتویک به طور ناگهانی در ردهی بالاترین اساتید مجرب هنر شطرنج قرار گرفته بود.»