۱
کنارخودم…
شده ام خاص روی یک نام….
هربار…
بیرونترخودبخودتر….
شانه به شانه رودررو
تاسفرشوم ازحیرت این مه
تا بشکنم
تلخ ترازگلوی تاریکم
تیرمی کشد نامم
دردمی گیردکلمه
می ماندیک خیابان
یک معشوقه ی بی حاشیه
وتوفانی درحال کشف
۲
دستهایت را
چگونه
بردارم ازروی خوابی که نمی برد مرا
این باران نیست
که به دنبال آن
از رنگ پریده شب عبور کنم
فکربه جاهای باریکی هم می رسد
خرگوشی که پشت دکمه هایم بخواب می رود
درختی که نارگیل هایش طعم شیرتازه رادارد
این آخری
بازبه اولم می برد
به تو
که هربارآهو می آیی
خیابانی گرگ می شود.
