و همیشه چشم نهاده بودی،
تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی
و آن چاکر را لت زدی
و فرو گرفتی،
این مرد از کرانه بجستی
و فرصتی جستی
و تضریب کردی
و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی
و آنگاه لاف زدی که:
– فلان را من فرو گرفتم.
و اگر چنین کارها کرد
کیفر دید و چشید
و خردمندان دانستندی که نه چنانست
و سری میجنبانیدندی
و پوشیده خنده میزدندی که
– نه چنانست،
جز استادم که او را فرو نتوانست برد،
بیهقی